مشخصات اصلی گرافیک محیطی
گرافیک محیطی از کلیه علائم، تابلوهای و چراغها، از شکل و رنگ و طرح و خط ونوشتار بهره میگیرد و اگر بامعیارهای درست استوار باشد میتواند :
ـ ارتباط های اجتماعی مردم را تسهیل کند .
ـ به فعالیت اقتصادی سرعت بخشد .
ـ ایمنی و جریان ترافیک را بهبود بخشد .
ـ مردم را از امکاناتی که شهر در اختیارشان میگذارد آگاه کند .
ـ جرائم حاصل از تشنجات عصبی مردم را کاهش دهد .
ـ به رفع نیازهای اجتماعی مردم با ایجاد ارتباط با محیط اطراف بوسیله مشخص کردن، راهنمایی
و اطلاع رسانیکمک کند .
ـ با ایجاد مناظر زیبای بصری در محیط، به سلامت ذهنی مردم یاری رساند .
عوامل اصلی بیان در گرافیک محیطی عبارتند از :
- پوستر
- علائم
- تابلوهای بزرگراهها
- تابلوهای راهنمایی و رانندگی
- علائم نورانی( نئونها )
- تبلیغات روی وسائل نقلیه
- طراحی محیطی پارک ها
- طراحی روبناها و رنگهای حاصل از آنها
- طراحی محلهای خدماتی عمومی، ایستگاههای اتوبوس، باجه های تلفن، نیمکت ها و...
- طراحی محیطی مراکز فرهنگی و تفریحی
- طراحی حجم های تزئینی در میدان ها و پارک ها
- تابلوهای سردر فروشگا هها، مغازهها، سینماها و کلیه سازمانها و موسسات دولتی و خصوصی
- انواع تابلوهای تبلیغاتی مانند: بیلبورد، چهاروجهی، سهوجهی، سهبعدی، دیجیتالی .
از آنجا که همه این عوامل در محیط داخل شهر انجام میگیرد. بنابراین باید بین آنها و شهر، هماهنگی ایجاد گردد و طراحان گرافیک محیطی با مهندسین شهرساز از نزدیک، تشریک مساعی داشته باشند.
باتوجه به اینکه در شهرهای بزرگ علاوه بر ساکنین دائمی آنها، انبوه قابل ملاحظهای از مردم، جهت انجامکارهای اقتصادی، تجاری، بهداشتی... نیز مرتب در حال آمد و رفت میباشند، گرافیک محیطی باید به نوعی نقش خود را ایفا نماید تا افراد در این محیط در برقراری ارتباطها و گذراندن امورشان مشکلات کمتری داشته باشند. بخشعمده اطلاعات مورد نیاز شهر، در ارتباط با مقررات آمد و شد، آگاهی از فعالیت ها و رویدادها و اماکن گوناگون وخدماتی است که ارائه میشود.
مردم باید راههای مختلف و ایمن و سریع رسیدن به این محیطها را بدانند و بهترین آنها را انتخاب نمایند. البتهتعیین ضوابط اعمال کنترل بر تابلوها و علائم بخش خصوصی که میتواند موجب اخلال در تاثیر عمومی یا مکمل آنهاباشند، جزء تفکیک ناپذیر سیستم مناسب اطلاعرسانی محیط است.
گرافیک محیطی چه عرصههایی را در بر میگیرد
گرافیک محیطی اعم از محیطهای باز و بسته، عرصههای گوناگون را در بر میگیرد، که در هر دوی اینها، نقشعمده آن ( اطلاعرسانی ) میباشد. محیطهای بسته شامل فضاهای داخلی کلیه ساختمانها اداری و تجاری، مترو و همچنین نمایشگاهها و فروشگاهها میباشد که در آنها با استفاده از اشکال و حروف و انواع تابلو، اطلاعات لازم بهمراجعهکنندگان داده میشود.
در محیطهای باز نیز همچون پارکها، خیابانها و معابر شهر و اساسا کلیه فضاهای باز واقع در شهرها و محیط زندگی انسان ، که طراحیهایی شامل: علائم راهنمایی و هشدار دهنده داخل پارکها، تابلوهای سردر فروشگاهها ، طراحی ویترینهای مغازهها ، علائم راهنمایی و رانندگی در سطح شهر، تابلوهای نام خیابانها و کوچهها، باجههای مختلف خدماتی از قبیل تلفن، پست و...، در محدوده گرافیک محیطی قرار دارند.
گرافیک محیطی نقش مهمی را نیز در تبلیغات ایفا میکند ، از جمله در تبلیغات تجاری و تبلیغات فرهنگی، اکنون به طور اختصار نگاهی گذرا بر این دو میاندازیم :
انسان از زمانی انسان میگردد که دارای فرهنگ میشود و فرهنگ از زمانی آغاز میگردد که انسان به وجودمیآید. آنچه که میتوانیم برایش تقدیم و تاخر قایل شویم تمدن است و انسان با فرهنگ وارد تمدن میشود واکنون این انسان متمدن است که در دام انواع و اقسام کشمکشهای روحی و جسمی دست و پا میزند، برای رهایی وآزادی نیاز به پرواز دارد، پروازی از درون خود به بیرون و شاید برای این پرواز، بالی بهتر از فرهنگ و هویت خویشنیابد. پس باید با آن آشنا شود و با بهرهگیری از آن در جهات مختلف زندگی، خود و جامعهاش را باور کند. این نقطهای است که تبلیغات فرهنگی میتواند پا به عرصه وجود بگذارد و رسالت خویش را به انجام برساند.
امروزه در سراسر دنیا واژه تبلیغات فرهنگی معانی خاصی پیدا کرده و آن هم براساس تعریف فرهنگ و تبلیغ از دید آن جامعه خاص میباشد. در کشور ما نیز این تبلیغ حول محورهای خاصی دور میزند که مربوط به باورها ودیدهها و فرهنگ جامعه ماست و در اینجاست که دوباره صحبت از هنر به میان خواهد آمد، هنری که باید خادم جامعهباشد و اندیشهها و آرمانهای والای بشری را که سبب رشد انسان میشوند، جاودان و ماندنی کند به گونهای که بر همهاقشار جامعه تاثیرگذار گردد.
هنرهای تجسمی، تجلیات عالی زبان بصری هستند و بنابراین ابزارهای آموزشیاند که قیمتی بر آنها متصورنیست. اکنون وظیفه گرافیک محیطی این است که از نظر اجتماعی پیام مفیدی برساند و هم چشم را به واسطه آن ، ذهن را جلب کند و در نتیجه نظم لازم را برای دیدن آن سوی سطوح چیزهای قابل رویت به ذهن بدهد و در شناختارزشهای لازم برای یک زندگی کامل و لذت بردن از آن راهنماییش کند.
اگر شرایط اجتماعی، گرافیک محیطی را به عرصه پیامهای موجه، در وسیعترین و عمیقترین مهفوم اجتماعی آنملزم سازند، این هنر میتواند بطور موثر به آمادهسازی راه برای هنری موثر و مثبت یاری رساند. هنری که بتوان پیامخویش را به مردم برساند و از طرف آنها درک شود.
از میان اهدافی که گرافیک محیطی مد نظر دارد، هدفهای کاربردی از بقیه مهمتر و در حقیقت در اولویت قراردارد که البته بعد از دستیابی به اهداف گوناگون کاربردی خود، میباید فرهنگساز نیز باشد و اگر گرافیک محیطی با اصولی صحیح و متناسب انجام شده باشد تا حدود بسیار زیادی میتواند در گسترش فرهنگ جامعه تاثیر داشته باشد.
رشد گرافیک محیطی به چند عامل وابسته است از جمله رشد کیفی فکری مدیریتها و وجود طراحانی باخلاقیتهای بالا. البته این رشد تنها به گرافیک بر نمیگردد، بلکه به مجموعه عواملی منتهی میشود که ساختارهایاخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فرهنگی نیز در آن رشد یافته باشند.
مشخصههای سنتی و فرهنگی میتواند در برقراری ارتباط بهتر و سریعتر نقش مهمی داشته باشند زیرا افرادیکه در یک جامعه زندگی میکنند دارای فرهنگ خاص آن اجتماعی نیز میباشند. بنابراین بهتر است ارسال پیام برایآنان به زبان و شیوهای آشنا و سنتهای خودشان طراحی شود که برایشان ملموستر و گویاتر باشد تا در قالبهای فرهنگی و سنتی بیگانه.
رنگ، نقش مهمی در یک طرح دارد که اولین وظیفه آن جلب توجه مخاطب است و در مرحله بعدی نقش مکملعناصر تصویری دیگری برای موفقیت در ارسال پیام را ایفا میکند. حروف نوشتاری نیز در برقراری ارتباط سریعترنقش مهمی دارند و در واقع آنها تکمیل کننده یا تاکید کننده تصویر میباشند.
در گرفیک محیطی ابزارها و عوامل مختلفی برای ارائه اطلاعات وجود دارد که از هرکدام برای بیان نوعی خاص ازایجاد ارتباط میتوان استفاده کرد. مثلا بالونها و تبلیغات برروی وسایل نقلیه مربوط به گروه ایجاد ارتباط توسط سوژههای متحرک میباشند. همچنین بیلبوردها باید در مکانهایی مورد استفاده قرار گیرند که که فضای اطراف آنهاوسیع باشد مانند بزرگراهها که اغلب مخاطب با سرعت بیشتری از مقابل آن میگذارد و باید به گونهای باشد که بهسرعت بتواند ارتباط لازم را برقرار کند. نسبت میزان ارتفاع نصب بیل بورد با طول و عرض آن نیز از نکتههای حائزاهمیت میباشد و باید بطور دقیق محاسبه شود. کارآیی بیل بورد در شب نیز بحثی است که باید همراه با عوامل دیگرمربوط به بیل بوردها با دقت بررسی و طراحی شود و با استفاده از سیستمهای نوری مناسب پیام دلخواه در شبها نیز بهمخاطبین احتمالی القا شود.
با آنچه درخصوص آشنایی با گرافیک محیطی و اهمیت و نفش آن در جامعههای شهری گفته شد، به اختصارشرحی پیرامون اهمیت حضور گرافیک محیطی در روابط عمومیها بیان میشود; از آنجا که هدف روابط عمومی جلب مشارکت و همراهی افکارعمومی در زمینههای مختلف است و همچنین واحدی است که ارتباط کارکنان با مسئولان ونیز مسئولان با مردم را برقرار میکند. باید این رسالت خود را با استفاده از روشهای ویژه، به خوبی انجام دهد. گرافیکمحیطی یکی از آن مواردی است که میتوان با شناخت و به کارگیری اصولی آن در روابط عمومیها، برقراری ارتباطاتیاد شده را گسترش داد. امر تبلیغ نیز در روابط عمومی نقش مهمی را ایفا میکند; تبلیغ به معنای تغییر افکار و اندیشهبرای آنچه تبلیغ میشود. بهترین و گویاترین زبان برای این منظور، هنر گرافیک است. چرا که هنر گرافیک آینه شفافیاز مسایل جاری و فرهنگی است و تمام لحظهها زیر و بمهای روحی و فکری جامعه را ثبت و منعکس میکند.بنابراین، هنر گرافیک در روابط عمومی اهمیت خاص خود را مییابد. گرافیک محیطی نیز بخشی از این هنر است:یعنی آنجا که مسئله ارسال پیام و دادن اطلاعات لازم به مخاطب در محیط کاری پیش میآید، گرافیک محیطی قدم بهعرصه میگذارد و نقش خود را ایفا میکند. برای مثال یک سازمان یا وزارتخانه را در نظر میگیریم که روزانه تعداد زیادی از افراد جامعه آنهم با فرهنگها و نگرشهای متفاوت اجتماعی، به خاطر نیازی که دارند به آنجا مراجعهمیکنند. در ابتدای ورود، گرافیک محیطی موجود باید به نوعی طراحی شده باشد که فرد برای رسیدن به قسمتی که لازم است به آنجا مراجعه کند، دچار مشکل و سرگردانی نشود و با دیدن تابلوهای مخصوص راهنما به راحتی به محلمورد نظر برسد. نوع تابلو، رنگ، اندازه و نوع خطهای نوشتاری، علامتها و نمادها و همچنین محل نصب آنها از اهمیت ویژهای برخوردار است. پس از آن، علامتهای داخل محوطهها راهروهای و اتاقهای نیز باید همین ویژگیهارا داشته باشند.
بنابر آنچه که بیان شد، اولین اهمیتی که برای گرافیک محیطی قائل میشویم، همان برقراری ارتباط برایراهنمایی و اطلاعرسانی به مخاطب است و در دومین نقش خود، وظیفه زیباسازی محیط را برعهده میگیرد، زیرا انسان به طور ناخودآگاه خواهان زیبایی و توازن و تعادل و آراستگی است و از زشتیها و ناهنجاریها دوری میجوید ، حضور در محیطی که همه عنصرهای آن بهطور صحیح در جای خود قرار گرفته باشد و رنگها در هماهنگی و تضاد، هرکدام به وظیفه خود به درستی عمل کنند، برای هر انسانی، به راستی لذت بخش است و روح خسته از کشاکش ومسایل روزمره زندگی او را به آرامش دعوت میکند.
منبع : سایت همکلاسی